بی عشق مباش یک زمانی


کز عشق نکرد کس زیانی

آن آن دارد که عشق دارد


بی عشق کسی ندارد آبی

گر دست دهد ز ساقی ما


یک جرعهٔ می بخر به جانی

می نوش کنیم و عشق بازیم


گر زان که دهد خدا امانی

ساقی قدحی بیار حالی


مطرب غزلی بخوان روانی

این علم بدیع نعمت الله


بنویس معانی بیانی